به سیکل و که نزدیک میشم از زندگی میبرم. امشب دیدم که دوس دارم از همهجا عقب بکشم، کسی رو نبینم، با آدمی حرف نزنم و بو بردم که خب، نزدیکه. و بله. بووم. راستشو بخوای ریدم تو این نگی و متعلقاتش. که این وقتا دیگه دست خودم نیس، امید گریزونه ازم.
درباره این سایت