بحث اینه من دست نمیکشم از تصویری که دارم. هر چقدر هم که ناامید شما، اون تصویر تو ذهنم ت نمیخوره. و میدونم یه روز نفس عمیق میکشم و با خودم زمزمه میکنم قراره بوده اینجا باشم، اینجا جای منه. میدونم تهش تو اون نقطه ی درست، جای درست قرار میگیرم. باوری دارم به این چند خط که جنسش با تموج باورام فرق داره. یه باور و اطمینان قلبی. که اونشب گریم گرفت اما تصویره ت خورد؟ نه. تصویر تهرانمون. تصویره ت نمیخوره، اما شاید که آدما عوض شن. :) مهم نفسشه اما. نفس تصویر. :))
درباره این سایت